حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم
حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم
پشتیبانی توسط Hacker M.T
Hacker M.T سفارش هک @MT_Public
موضوعات
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
امکانات جانبی
تبلیغات
حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم

حالا که جوان نیستم و بی شر و شورم
حالا که فرو ریخته دیوار غرورم

حالا که به اندازه‌ی عمری گله دارم
ای کاش بیایی، بشوی سنگ صبورم

ای کاش بدانی که چه محتاج تو هستم
امروز که تنها شدم و از همه دورم

ویرانه‌ی یک کاخ بزرگم که صد افسوس
پنهان شده از دیدِ همه، گنج حضورم

یک سایه‌ی افتاده به خاکم که از این شهر
سرخورده و بی‌حاشیه در حال عبورم

چون شمع که بی چون و چرا سوخته باشم
توهین شده انگار به صد جای شعورم

پروانه کنارم بپر امروز که فردا
امّید ندارم نه به گرما، نه به نورم

ای کاش بیایی که تو را سیر ببینم
حرفی بزنی کاش، که فردا کر و کورم

تا هستم و هستی لبِ دیوارِ حیاتم
جولان بدهی کاش که فردا لبِ گورم..




تعداد بازديد : 128
5 آذر 1395 ساعت: 3:22
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
آخرین نظرات کاربران